در مقابل خشونت‌های روزانه، باید از مبارزه‌ای بی‌وقفه برخوردار باشیم

فعالان و زنان مبارز و آزادیخواه به مناسبت ۲۵ نوامبر در اقصی نقاط جهان با تجمعات اعتراضی خویش خواهان حق و آزادی خویش شدند. اما همچنان ذهنیت مردسالار تحمل مبارزات آزادیخواهی زنان را نداشته و به وحشی‌ترین شیوه‌ها زنان را سرکوب و مورد خشونت قرار داد. زنان از سرکوب و ظلم نظام مردسالار – دولت‌سالار هیچ‌گونه هراسی نداشته و با آشنایی به تاریخ و وضعیت خویش تحت هر شرایطی آماده نیستند که دست از مبارزه‌ات خویش کشیده، حتی اگر هزینه‌ی آن دادن جانشان باشد.

زنان نه تنها اعتراض نموده،‌ بلکه همزمان در راستای چاره‌یابی موانع و مشکلاتی که زنان را در بند کشیده، هستند. یکصدا فریاد آزادی را برآوردن در سرتاسر جهان به نظام مردسالار و زن‌ستیز نشان داد که هیچ‌ راهکار سرکوب و فشار و ظلمی نمی‌تواند در راستای رسیدن به آزادی و قله‌ی موفقیت جلودار و مانع آنها باشد.

 

شیلا باباخانی

مركز خبر - پروین آزاد، فعال حقوق کودکان و زنان در این رابطه می‌گوید:‌

"مسئله‌ی زن در نقاط مختلف ایران متفاوت است، نسبت به جغرافیا و با وضعیت اقتصادی و فرهنگی نوع نگاه‌ها و میزان خشونت متغیر است. مثلا در مناطق حاشیه‌ای کمیت ازدواج‌های اجباری یا کودک‌همسری بیشتر است همچنین معضلاتی مانند قاچاق دختران، تن‌فروشی، بارداری‌های زودهنگام، تعدد زوجات و انواع خشونت‌های فیزیکی، جسمی، جنسی، روانی و اقتصادی و در بعضی مناطق مانند خوزستان هنوز حتی ختنه‌ی دختران موضوعیت دارد. در سطح وسیعتر امروز صنعت پورن پول‌ساز است و نوع نگاه کالامحور به زن را ترویج می‌کند. مسئله‌ی اسید‌پاشی به صورت زنان که سریالی و سیستماتیک با الهام از تبلیغات منابر حکومتی انجام می‌گیرد، حجاب اجباری و مسئله‌ی گشت ارشاد، ممنوعیت ورود زنان به ورزشگاه‌ها که منجر به دستگیری‌ها و گاها خودسوزی شده و نیز محرومیت فرزندان حاصل ازدواج مادر ایرانی و پدر غیرایرانی از شناسنامه و اوراق هویتی جدای از فقر فرهنگی جامعه و فضای عمومی آغشته به آزارهای کلامی و نگاه‌های قضاوت‌گرانه‌ همه از انواع خشونت‌هایی است که زن ایرانی تجربه کرده و می‌کند.

 

"زنان باید به تمام مصادیق خشونت و نوع اعمال آن آگاه باشند"

وقتی دختر در خردسالی و سنین زیر پانزده سال به ازدواج با تفاوت سنی زیاد در‌آورده می‌شود در واقع این امر به او تحمیل شده و این رابطه یک جور معامله‌گری با کودک است و معمولا این دختران در سنین بالاتر متوجه آسیب‌های بیشتری می‌شوند و گاها به دام کارتل‌های مواد مخدر یا قاچاق دختران می‌افتند و یا در حالت خوشبینانه‌تر از همسر خود جدا می‌شوند اما چون اکثر این خانواده‌ها دچار فقر مالی و فرهنگی هستند و پذیرای برگشت دخترشان به خانه نیستند بلاجبار و برای تامین زندگی تن به فحشا و تن‌فروشی می‌دهند. موضوع وقتی بغرنج‌تر می‌شود که سرپرستی کودکان خود را هم به عهده داشته باشند و اینجا در نبود حمایت سازمان‌های دولتی و خانواده، پدیده‌های دردآور تکدی‌گری، زباله‌گردی و کودک کار خلق می‌شود یا دست به خودسوزی و خودکشی می‌زنند که به نوعی بلندترین صدای اعتراض به عواملی‌ است که این شرایط را پیش آورده است. متاسفانه بخاطر برجا بودن این عوامل و تبعیضات این روند به صورت یک چرخه‌ی در حال گردش و ادامه‌دار درآمده است و تکرار می‌شود. طبق آمارهای رسمی جهانی از هر سه زن حداقل یکنفر یکی از انواع این خشونت‌ها را تجربه کرده که آمار غیررسمی و ثبت نشده احتمالا از این مقدار هم بیشتر است.

در اینجا مشکل خشونت سیستماتیک و تعمدی هست، برای مثال مسئله‌ی بارداری اجباری و مصوبه‌ی مجلس که در زیر نام "حمایت از خانواده" دسترسی به امکانات و حتی اطلاعات چگونگی جلوگیری از بارداری را محدود می‌کند در کنار جرم‌انگاری سقط جنین اعمال سیستماتیک و هدفمند خشونت هست که در راستای اهداف سیاسی و افزایش جمعیت اجرا می‌شود. در گام اول زنان باید به تمام مصادیق خشونت و نوع اعمال آن آگاه شوند و آگاهی ببخشند و صدای اعتراض داشته باشند پشت نهادها و کمپین‌ها و تجمعات مدافع حقوق زنان بایستند و آنها را قویتر کنند.

 

"باید صدای دختران آبی، مادران دادخواه و دختران خیابان انقلاب باشیم"

همچنین ضروری است که مکانهایی تاسیس شود که سرپناه و حمامی باشد برای زنانی که از خشونت فرار کرده‌اند تا به مراحل بعدی و خشونت بارتر وارد نشوند. برای مثال زنانی که قربانی اسیدپاشی شده‌اند یا دختران شین‌آباد و لرستان که از ضعف امکانات محیط آموزشی دچار آسیب شدند در همین جا متوقف نمی‌شود و آثار و تبعات روانی ویرانگر به دنبال خواهد داشت حتی اکثرا قدرت مالی چندانی برای پرداخت هزینه‌های درمانی و یا جبران تبعات حادثه را ندارند این نهادها می‌توانند به صورت مستقیم یا با فشار به ارگانهای دولتی به صورت غیرمستقیم به حل مسئله کمک کنند. سرپناه‌های سالم و مناسب و همچنین زمینه‌های استعدادیابی، اشتغال و وام‌های کارآفرینی برای پدیده‌ی زنان کارتن‌خواب ایجاد کنند. باید ما صدای دختران آبی باشیم، صدا و همراه مادران دادخواه و دختران خیابان انقلاب باشیم و این امر تاحدودی انجام شده و در رسانه‌های اجتماعی بازتاب و انعکاس خوبی داشته اما تا رسیدن به وضعیت مطلوب لازم است استمرار و استقامت داشته باشیم، اگر ما همه‌ی روزها در حال تجربه‌ی خشونت هستیم باید تمام روزها هم به مقابله با آن بپردازیم و کارکردن در قالب نهادها و کمپین‌ها یعنی اتحاد و همصدایی که موثرتر و کارسازتر هست به خصوص در مورد مناطق حاشیه‌ای و محروم که زنان بر وضعیت خود آگاه نیستند و خود غافل نگاه‌داشتن ظلم هست به زنان و جاده صاف‌کن اعمال ظلمها و تبعیض‌های بعدی خواهد بود، که باید در اولویت برنامه‌ی عدالت‌خواهی و برابری باشد.