بیانیەی گروهی متشکل از صدها فمینیست: صدای یک انقلاب فمنیستی در ایران را بشنوید
در جریان اعتراضات گستردە در روژهلات کوردستان و ایران، گروهی متشکل از صدها فعال دانشگاهی فمینیست با انتشار بیانیەای حمایت خود از اعتراضات را اعلام کردە و وخواستار همبستگی فراملیتی با زنان ایران شدند.
مرکز خبر- گروهی متشکل از صدها دانشگاهی فمینیست در خصوص قتل حکومتی ژینا امینی توسط گشت ارشاد و گسترش اعتراضات در ایران بیانەای را منتشر کردند.
این گروە در بیانیەی خود بە با اشارە بە اینکە قتل ژینا امینی یکی از صدها قتل دولتی است کە بە صورت سیستمی و هدفمند توسط رژیم آپارتاید جنسیتی ایران روی دادە است نوشتەاند: «این قیام سراسری نه تنها علیه قتل وحشیانهی مهسا بلکه بر علیه اصل نظام اسلامی است. خواسته رسا و واضح است: پایان دادن به یک رژیم تئوکراتیک که خشونت چند وجهی آن علیه بدنهای به حاشیه رانده شده در مرگ مهسا نمایان میشود. در مواجهه با ترور و سرکوب، شاهد انقلابی فمینیستی در ایران هستیم که از خشم قتل مهسا (ژینا) امینی شعلهور شده است. معترضان با الهام از جنبش کوردی شعار «زن، زندگی، آزادی» سر میدهند. قیامهای مردم، بدنهای بدون حجاب رقصان، و معترضانی که نمادهای حجاب را به آتش میکشند، توسط ارتش ترولهای تحت حمایت دولت، قطع اینترنت، پرتاب گاز اشکآور، بازداشتهای دسته جمعی و کشتار وحشیانه با خشونت سرکوب شده است.»
همچنین در ادامەی بیانیەی خود بە سکوت جامعهی گستردهتر دانشگاهی و فعال در سراسر جهان در خصوص این اعتراضات اشارە کردە و نوشتەاند: «بحران ایران بین دو چارچوب تقلیلدهنده اما هژمونیک که هم در رسانهها و هم در دانشگاه فعال هستند، بسته شده است. از یک سو، سابقه طولانی سرکوب استعماری درهم آمیخته با افزایش اخیر گفتمانهای بیگانه هراسی، نژادپرستانه و ضدجنسیتی در غرب، موضوعات چند وجهی مانند حجاب را به «مسائل فرهنگی» تقلیل داده است. به ویژه، صداهای مترقی در شمال جهانی را از اتخاذ موضع همبستگی کامل با مبارزات مردم در خاورمیانه و سایر کشورهای با اکثریت مسلمان به دلیل ترس از تغذیه ایدئولوژی های ضدجنسیتی در غرب، باز داشته است. از سوی دیگر، یک رویکرد به اصطلاح مترقی اما نو شرق گرا، سرنوشت و ذهنیت کسانی را که در بافت غربی قرار ندارند، به ویژه کسانی که از منطقه خاورمیانه و شمال آفریقا هستند، نادیده گرفته است. این چارچوبها منجر به طرد معرفتی و سیاسی مقاومتهای فمینیستی و دگرباشان ایرانی شده است. ستم و مبارزات چندلایه آنها ناشناخته می ماند و نامرئی میشوند مگر اینکه مبارزات خود را به مسائل غربی پیوند بزنند یا خود را از طریق آن نگاه نو شرقشناسی ببینند.»
این گروە از فعالان دانشگاهی فمینیست در بیانیەی خود از جوامع فمینیستی بینالمللی درخواست کردەاند در ایجاد همبستگی فراملی با زنان و بدنهای به حاشیه رانده شده در ایران بە این گروە بپیوندند چون مبارزات زنان در ایران هم در توسعەی تاریخی روابط قدرت در جوامع به اصطلاح اسلامی و هم در بحرانهای معاصر روابط باز تولید اجتماعی در سرمایهداری جهانی نهفته است.
آنها همچنین بر دستور کار دگرباش فمینیستی، ضد سرمایهداری و ضد فاشیستی تأکید کردە و نوشتەاند: «مبارزات متحدان ما در ایران را بە مسائلی مختص جوامع جهان اول تقلیل ندهد. بلکه باید این مبارزات را به صورت پیوسته ببینند و با شناخت مبارزات مشترک خود مبارزه را ادامه دهند ایجاد و حفظ چنین پیوستگی مستلزم شناخت مبارزات متقابلی است که زنان و دیگر نهادهای به حاشیه رانده شده در کشورهایی مانند ایران و تحت حکومت دینی اسلامی کنونی تجربه میکنند. اکنون بیش از هر زمان دیگری، نشان دادن همبستگی فراملی قدرتمندتر با زنان و سایر نهادهای به حاشیه رانده شده در ایران بسیار مهم است.»