بحرانهای خاورمیانه و تاثیر آن بر زنان ایران
حضور زنان ایرانی در دومین کنفرانس زنان خاورمیانه و آفریقای شمالی به طور فعالانه و چشمگیری انجام گرفت. مریم ذوالفقاری یکی از نمایندگان زن در ایران با قرائت بیانیهایی توجه حضار در کنفرانس را به مشکلات و وضعیت زنان در ایران جلب کرد.
مرکز خبر - امروز جمعه، ۸ مرداد، دومین کنفرانس زنان خاورمیانه و آفریقای شمالی با مشارکت ۱۰۰ نماینده از کشورهای مختلف خاورمیانه همچون تونس، لیبی، ترکیه، ایران، عراق، سوریه، مصر، یمن، اردن، سودان و ... در بیروت، پایتخت لبنان برگزار شد. مریم ذوالفقاریان یکی از مشارکتکنندگان در کنفرانس به نمایندگی از زنان ایران و جامعهی زنان آزاد روژهلات کوردستان در یکی از پانلها شرکت کرده و در مورد سیاست ایران بر علیه زنان و همچنین وضعیت کنونی که زنان در آن بسر میبرند، بیانیهایی قرائت نمود.
متن بیانیه به شرح زیر است:
آنچه که این روزها در خاورمیانەی پرآشوب میگذرد، درد فروخفتەی صدسالەای است که ابرقدرتهای جهانی در قالب سیستم دولت - ملت به خلقهای منطقه تحمیل کردەاند، منطقه چندین سال است که درگیر سومین جنگ جهانی شده است بیآنکه به آن اعتراف شود، کشتار، ویرانی، قتلعام و اسارت زنان، آوارگی و درد و رنجی که نصیب خلقهای تحت ستم منطقه گردیده به اوج خود رسیده در این میان ابرقدرتهای جهانی، سیستم کاپیتالیست و قدرتهای منطقەای بار دیگر برای تاراج و کشتار خلقهای خاورمیانه دندان تیز کردەاند، ناتو بهعنوان سازمان نظامی کاپیتالیست از سالها قبل شروع به طرحریزی و آماده کردن نقشه در راستای امیال اربابانش نموده است، دیکتاتورهای منطقه نیز با آگاهی از وضعیت موجود خود را برای سهمخواهی بیشتر از دیزاین نوین منطقه آماده نمودەاند دولت ترکیه با به کارگیری مزدوران و تبهکاران ارتش خود و تجهیزات نظامی ناتو، سعی در احقاق رویای عثمانی جدید دارد و در این راه از هیچ جنایتی سرباز نزده است، دخالتهای این دولت در لیبی، سوریه، عراق، ارمنستان، افغانستان و کوردستان گواهی روشن بر این مدعاست.
ایران برای تثبیت هلال شیعی با تجهیز و پشتیبانی گروههای میلیشیا در عراق، سوریه، لبنان، یمن و دیگر کشورها ثبات منطقه را به خطر انداخته و باعث تثبیت موقعیت اشغالگرانەی اسرائیل در سرزمینهای اشغالی و نفوذ آن در منطقه میگردد، دخالتهای ایران همچنین باعث تقویت جایگاه آمریکا و ناتو در منطقه و تجهیز کشورهای دیکتاتوری منطقه به سلاحهای کشتار جمعی میگردد.
حکومت ایران جدای از دخالت در منطقه و ویرانی که در کشورهای دیگر به وجود آورده جغرافیا و خلقهای ایران را نیز به سوی نابودی سوق میدهد، اتفاقات اخیر در خوزستان که با خیزش خلق عرب آغاز و با پشتیبانی دیگر ملتهای جغرافیای ایران به قیامی فراگیر تبدیل شد، خود نشانگر سیاستهای این حکومت علیه خلقهاست. نظام اسلامی ایران از بدو بەوجود آمدن با دستمایه قراردادن دین و تبدیل آن به قانون و ثبت و توسعەی آن نخستین گامها را برای سرکوب خلقها برداشت، اما خلقهای ایران هوشیارانه از همان ابتدا به مخالفت با این سیاستها پرداختند، نخستین جرقهی مخالفت و مبارزات از سوی زنان در اعتراض به اجباری کردن حجاب رقم خورد، این سیاست علیه زنان تا روز امروز نیز ادامه دارد.
نظام سیاسی ایران که میتوان گفت از لحاظ نحوەی مدیریت با تمام سیستمهای منطقه علی رغم اشتراکات بنیادی تفاوتهای فاحشی نیز دارد، وجود مقام مطلقەی فقیه( ولایت فقیه) بهعنوان یک پست مادامالعمر که عملا با پشتوانەی قانون و به کارگیری تفاسیر دینی به جایگزینی برای پیامبر و خدا تبدیل شده علاوه بر تحمیل قوانین دینی، آراء شخصی و تفاسیر شخص ولی فقیه را در قالب قوانین و بخشنامەها به دستورات اجباری تبدیل میکند، حکم حکومتی، که با تفسیر از جایگاه ولایت فقیه به این شخص واگذار شده او را در جایگاهی فراقانونی قرار داده که به هیچ کسی پاسخگو نیست، این سیستم با استفاده از احکام شرعی و تفاسیر دینی سیاستهای خویش را علیه ملتها و زنان اعمال میکند، برای نمونه کسانی را که علیه حکومت قیام کنند، محارب نامیده و با استفاده از ابزار دین که شکل قانونی به آن داده شده، اشد مجازات را که اعدام میباشد برای آن در نظر میگیرند.
این مکانیزم همچنین برعلیه زنان بهعنوان نیمی از جامعەی ایران اعمال میشود، برای نمونه در مسئلەی ارث و دیە با تکیه بر احکام شرعی در حق زن تبعیض روا داشته و عملا زن را نیمەی انسان به حساب میآورد، با همین منطق زن را به عنوان ابزار و کالایی در اختیار مرد قرار میدهد، بەطوریکه خروج زن از خانه و مسافرتش به خارج از کشور قانونا باید براساس اجازەی شوهر صورت گیرد، این سیاست در بعد مدیریتی کلان نیز اعمال گردیده و با تفسیر دینی از "رجل سیاسی'' عملا زنان را از پستهای مدیریتی بالا و مشارکتشان در امور سیاسی طرد میکند و این نمونەای از ادغام ذهنیت فاشیستی دینی و مردسالارانەی حکومت ایران است که در ابعاد وسیعی در جامعه نمود پیدا کرد، همین ذهنیت برخواسته از تلفیق دین و مردسالاری چنان کرده که به بهانەی ناموس پدران، مردان و برادران، دختران، همسران و خواهران خویش را با فجیعترین شیوه به قتل برسانند، بدون آنکه ترسی از عقوبت آن داشته باشند، آن هم با پشتوانەی احکام دینی که زن را ملک مرد قرار داده است و جمهوری اسلامی با ذهنیت مردسالارانەی خویش آن را تشدید و به قانون بدل کرده است، بر همین اساس پدری که به قتل دختر خویش دست میزند به این دلیل ولی دم محسوب میشود عملا از مجازات مبراست.
بدین شیوه حاکمیت ایران ذهنیت فاشیستی دینی و جنسیتگرایی خویش را تا عمق خانوادەها نفوذ داده و جامعه را به انحطاط کشانده، همچنین زمینه را برای کشتار زنان با پشتوانهی احکام دینی و ذهنیت جنسیتگرایی فراهم نموده است. این وضعیت عملا زنان را از ابزار دفاعی محروم نموده و تحت تملک مردان قرار میدهد، در زمینەی ازدواج نیز سیستم ایران با قانونی کردن سن ازدواج دختران زیر ١٣ سال آنها را برده گونه به خدمت مرد درآورده است، این درحالیست که سن قانونی برای مشارکت سیاسی و حقوق قانونی ١٨ سال عنوان شده است.
در بحث ملتها نیز حکومت ایران از بدو بوجود آمدن به دشمنی با خلقها پرداخت اولین ملتی که آماج این سیاست قرار گرفت کوردها بودند آن هم با فتوای روح الله خمینی در کافر خواندن کوردها با این فتوا راه برای قتلعام خلق کورد در شرق کوردستان باز شد و خمینی با فرستادن خلخالی با عنوان نمایندەی خویش و حاکم شرع دست به کشتار جوانان مبارز خلق کورد زد، پس از کوردها خلقهای عرب، بلوچ، آذری، گیلک، مازنی و پیروان ادیان و مذاهب دیگر آماج سیاستهای نژادپرستانەی حکومت ایران قرار گرفتند، با سرکوبی که در طول سالهای اولیهی برسر کار آمدن جمهوری اسلامی انجام گرفت، و تا کشتار تابستان ١٩٨٨ به شدت ادامه داشت، جامعه از نیروهای سیاسی و دفاعی تصفیه و عملا تسلیم سیستم شد، به همین ترتیب نیز زنان هرچند نیروی عمدەی مبارزه با این سیستم بودند و در این راه با زندانی شدن شکنجه، تجاوز و اعدام در زندانهای حکومت مواجه شدند. اما به دلیل عدم تشکل و سازماندهی نتوانستند به طور شایسته از حقوق خویش دفاع نمایند.
کژار با اندیشەای مبتنی بر کنفدرالیزم دموکراتیک و با هدف آزادی زن در سالهای اخیر تلاشهای فراوانی را برای سازماندهی زنان انجام داد، به همین منظور سعی نموده علاوه بر روژهلات کوردستان که خواستگاه آن است با زنان دیگر ملتهای ایران و حتی زنان در کشورهای همسایه چون عراق، افغانستان و ترکیه ارتباط برقرار نموده و در راستای اتحاد زنان گامهایی را بردارد.
مهمترین مسائلی که کژار به آنها اهمیت میدهد آموزش سازماندهی و خوددفاعی است، همان طور که اشاره شد زنان در زیر یوق قوانین فاشیستی دینی جمهوری اسلامی و ذهنیت مردسالارانهی آن بی دفاع ماندەاند، بنابراین نیاز اساسی زنان برای رسیدن به حقوق و آزادی خویش داشتن یک نیروی دفاعی است تا بتوانند آنها را در برابر این سیستم و ذهنیت حفاظت نماید.
ما نیز بهعنوان کژار در وضعیت فعلی که از یک سو خطر مداخلەی نیروهای خارجی در ایران وجود دارد، و از سوی دیگر نیز دولت ایران با پشت بستن به ذهنیت فاشیستی در ترویج اندیشەی یک زبان، یک ملت و یک پرچم میکوشد هر دو را رد کرده و قائل به تشکیل ملت دموکراتیک مبتنی بر خط سوم هستیم، در راستای احقاق حقوق همەی ملتهای ایران با تکیه بر اتحاد زنان و با الگو قرار دادن انقلاب روژآوا که همانا انقلاب زنان است، تلاش میکنیم با بهرەگیری از نیروی زنان این اهداف را محقق نماییم.