در میهن خونبار افغانستان، حاکمیت بنیادگرایان زیبایی زمستان را نیز مبدل به فصل مرگ کرده است!

در هر گوشه افغانستان، شهرها و روستاها، فقر بی‌داد می‌کند. همه زیر خط فقر زندگی می‌کنند. اکثریت مردم در خانه‌های سرد با شکم خالی زندگی می‌کنند.

بهاران لهیب

کابل_ زمستان امسال فاجعه‌ی دیگری‌ست به مردم فقیر و بی سرپناه افغانستان، بعد از حاکمیت طالبان ددمنش، کشور ما به فقیرترین و بدبخت‌ترین سرزمین جهان برای زندگی مبدل گردید. مردم از کوچکترین امکانات زندگی بی‌بهره‌اند و اکثریت مردم در فقر و نابسامانی به سر می‌برند.

حاکمیت نیروهای ارتجاعی و مزدور در هر کشور همیشه ارمغان آورنده مرگ، بدبختی، فقر، بی‌سوادی و گدایی بوده است.

هر روز غرب با چشمان باز نظاره‌گر بدبختی‌های سرزمینی است که خود به خاک و خون کشانیده‌اند. کشورهای امپریالیستی و در راس آن آمریکا پول‌های فراوانی را زیر نام کمک‌های بشری به افغانستان سرازیر می‌کنند در حال که بیشتر این کمک‌ها در اختیار طالبان و عساکر آنان قرار می‌گیرند و به پیمانه بسیار کم مردم از آن بهرمند می‌شوند.

بیشتر موسسات غیر دولتی مجبور اند تا بیشترین کمک‌ها را در اختیار، طالبان، بزرگان قوم، فرماندهان طالبان، والسوال‌ها و حتا عساکر طالبان قرار بدهد تا اجازه یابند به کار خود ادامه بدهند و با موانع مواجه نشوند.

در این میان مردم نگون‌بخت افغانستان با گرسنگی و مرگ دست و پنجه نرم می‌کنند. در بهار سال قبل به دلیل خشکسالی و نبود امکانات کافی برای زراعت و جمع‌آوری عشر و زکات از سوی طالبان، مردم حاصلات بسیار کم از زمین‌های شان گرفتند و نتوانستند برای زمستان ذخیره کنند. زمستان امسال آنان با سفره‌های خالی و خانه‌های سرد مواجه‌اند و چاره‌ای جز در انتظار مرگ بودن ندارند.

برفباری‌های شدید امسال، راه‌های مواصلاتی را نیز بسته است و تعدادی از مردم بیچاره افغانستان با گیر ماندن در مسیر راه‌های مواصلاتی و اقدام نکردن دولت خونخوار طالبی برای نجات آنان، جان شان را از دست دادند. در سرزمین افغان‌ها، در هر یک قدم آن مرگ ایستاده است تا به هر بهانه‌ی قربانی بگیرد.

در گذشته خانواده‌های که در شهرها زندگی می‌کردند و زندگی نسبتا خوب داشتند با آمدن زمستان‌ها از باریدن برف لذت می‌بردند و به تفریح و سرگرمی در پارک‌ها مصروف بودند اما زمستان امسال همه مردم در فقر بسر می‌برند و زنان در خانه‌ها زندانی هستند، پارک‌های تفریحی به روی خانواده‌ها بسته شده‌اند و از بی‌کاری و بدبختی خبری از خوشی و سرگرمی زمستان‌های قبل نیست.

در هر گوشه افغانستان، شهرها و روستاها، فقر بی‌داد می‌کند. همه زیر خط فقر زندگی می‌کنند. اکثریت مردم در خانه‌های سرد با شکم خالی زندگی می‌کنند.

در سرزمین افغان‌ها هیچ‌کس شاد نیست، ستم، تجاوز، فقر، خشونت و هزاران مصیبت دیگر، تمام شهر را به تاریکی فرو برده است. در اینجا کودکان و زنان به‌جای بودن در صنف‌های آموزشی و آموختن سواد در خیابان‌ها گدایی می‌کنند.

مردم افغانستان به درستی درک کرده‌اند که هیچ نیرو بیرونی نمی‌تواند ارمغان‌آور صلح و آزادی و رفاه باشد. فقط دستان پر‌توان مردم ستمدیده یک سرزمین است که می‌تواند با سرنگون ساختن نیروهای ضدمردمی و مستبد، افغانستان را شکوفا و ریشه‌های بدبختی را برکنند.